تیتر نویسی
6 فرم پایه شامل: خبر و گزارش خبری، مصاحبه، گزارش، یادداشت و سرمقاله، مقاله، نقد
سه فرم مکمل دارد: عکس، طرح و کاریکاتور، طنز
یک فرم جنرال یا کلی دارد: تیتر
تیتر، قله روزنامه نگاری است. اگر قرار باشد بگوییم روزنامهنگاری چه
عناصری دارد، میگوییم سه عنصر: خِرَد، احساس، مخاطب. با خِرد مینویسیم،
با احساس نقاشی میکنیم و با مخاطب چشمانداز ایجاد میکنیم، چون مخاطب
باید داخل نوشته باشد و طرف ما نیست، این نگاه، مربوط به 1960 به قبل است.
یک فرم در میان این 10 فرم روزنامهنگاری است که با احساس مینویسیم، با
احساس نقاشی میکنیم و با احساس مخاطب را میبینیم، و آن تیتر است.
میگویند اگر تیتر را در روزنامهنگاری بتوانیم با چیزی در ادبیات مقایسه
کنیم؛ آن شعر است. بنابراین، تیتر، شعر روزنامهنگاری است. ویلسون و اسپربر
یک تئوری ارائه دادهاند؛ به نام «تئوری ربط»، میگویند؛ «تئوری ربط» در
تیتر، میشود «نقطه ارتباط» آنچه که حاصل ترکیبِ خرد و احساس یا متن (text)
و مخاطب است. تئوری ربط به ما میآموزد که ما و متنمان، چگونه با مخاطب
ارتباط برقرار کنیم؟ اما میگویند در تئوری ربط، تیتر، نقطه اول ارتباط
«متن» و «مخاطب» است.
اگر میگوییم تیتر در قله است، به معنای این نیست که از فرمهای دیگر روزنامهنگاری بالاتر است؛ بلکه قله است چون زودتر دیده میشود اینجا، اولین موضوعی که مطرح میشود این است که اساسا چه تفاوتی میان «تیتر» و «عبارت» وجود دارد؟ روزنامهنگاری در همه فرمها متن (text) است، ولی تیتر، متنی متفاوت است و این همان نکته ظریف است. من در این تعریف آوردهام "عبارت" آن چیزی است که خوانده میشود، دیده میشود و فهمیده میشود. ولی تیتر دیده میشود، خوانده نمیشود و فهمیده میشود. این تفاوت همه حرف را میزند و لذا شاید به همین دلیل، تیتر وجه شاعرانگی دارد. اینک این بحث پیش میآید که تیتر موزون است یا نیمه موزون؟ این تفاوت، بابت چه مسئلهای است و چرا اینقدر در دنیا، روزنامههای چاپی و الکترونیک در گذر زمان به یک ادبیات میرسند که این «ادبیات رسانه» به نوعی همان حرف میشل فوکو است. فوکو میگوید: در ارتباطات سه پایه داریم: گفتمان، نظارت و سراسر بینی. رسانه باید به گفتمان برسد و یکی از ابعاد رسیدن به گفتمان در یک رسانه، ادبیات آن رسانه و به ویژه تیترنویسی است.
دوقلوهای قدیم مطبوعات ایران - یعنی کیهان و اطلاعات - هر کدام یک ادبیاتی در روزنامهنگاری ایجاد کرده بودند، به طوری که تا الان به نوعی آن ادبیات باقی مانده است. این گفتمان که فرمش میشود ادبیات آن رسانه به شدت وابسته به تیتر است. یعنی ادبیات یک رسانه چاپی، ادبیات یک رسانه الکترونیک و نوع ادبیاتی که یک رسانه خبری تلویزیونی ارائه میکند، در ابتدا به تیترهایشان وابسته است و پس از آن به لید.
بنابراین، اساسا وقتی ما صحبت از تیتر میکنیم، به قول ویلسون و اسپربر ما داریم بر روی «تئوری ربط» تاکید میکنیم. یک نکته زیبایی در این بحث وجود دارد؛ میگویند در تیتر نکتهای که خیلی به آن توجه میکنیم، «ادراک» است، یعنی «فرایند فهم»، این نکته به نوعی دیگر حرف آقای هارولد لاسول و استوارت هال است که میگوید: "وقتی پیام را ارائه میکنیم باید به دو پایه مهم، توجه جدی داشته باشیم: رمزگذاری و رمزگشایی".
بنابراین میتوانیم بگوییم؛ بعد از همه این مراحل، وقتی تیتر میزنید، همیشه به عنوان سردبیر یک دغدغه جدی دارید و آن «درک مخاطب» است: یعنی آیا همان مفهومی که میخواهید مخاطب برداشت میکند؟
ما در لید و متن - اگر 70 درصد از آنچه که منظورمان است - به مخاطب برسد، قانع میشویم، اما در تیتر 99 درصد هم راضیکننده نیست. اگر تیتری را که زدید، مخاطب همان را برداشت نکرد، تیتر شما ناقص است. به همین دلیل فرایند فهم در تیتر نویسی، پایه اصلی است. تیتر سه عملکرد دارد: عملکرد اطلاعی، عملکرد ترغیبی و عملکرد هشداری. تیتر گاهی اوقات روی یک عملکرد، سنگینی بیشتری دارد. اما تیتر باید در درون خود قابلیت این را داشته باشد تا در جایی که ضرورت داشت، هر سه عملکرد را در درون خودش داشته باشد. در وجه احساسی، عملکرد تیتر، تحریکی است، جایی هست که تیتر شما عملکرد تحریککننده ندارد، عملکرد ترغیبکننده دارد. آنجا دیگر قرار نیست احساسات مخاطب را برانگیزیم، بلکه قرار است پرسشی را که در ذهن مخاطب است پاسخ دهیم.
***
دکتر مجید رضائیان - مؤسس دانشکده خبر ایرنا، سردبیر سابق روزنامه جام جم، مدرس دانشکده خبر ومرکز مطالعات و برنامهریزی رسانه
منبع: سایت همشهری